Monday 12 November 2012

شکست طرح افزایش جمعیت


خدمت رهبر فرزانه جمهوری اسلامی ایران وهمچنین رهبر مجازی مسلمین جهان
جناب آقای خامنه ای همیشه علاقه مند به شنیدن فرمایشات شیوای شما ورئیس جمهور انتصابی شما بوده وهستم ، سخنان شما وجناب دکتر احمدی نژاد آدم را از خود بیخود کرده وحسی برابر با مصرف کوکائین در انسان به وجود آورده وزندگی عادی و ویران روزمره را توهمی گذرا نشان میدهد و برای لحظاتی آدم احساس میکند همه چیز درست سر جایش است وتمام زندگی عادی   روزانه دروغ است ویک کابوس که ساخته دست دشمنان است ، ولی گاها با این عقل علیل راهکارهایی به نظر حقیر میرسد و از آنجایی که همیشه در فرمایشات شما اعلام شده حکومت جمهوری اسلامی یک حکومت دموکرات است به خودم اجازه دادم تا شما را از نظرات خودم مطلع کنم 
یادمه بر روی افزایش جمعیت در سال جاری تاکید کردید که دقیقا فرمایشاتتان به جا است ومردم نباید شرایط کنونی نبود نان در سفره ها را جدی بگیرند واین مقوله مانع از افزایش جمعیت شود ولی چند وقتی است که ذهنم درگیر مسئله ای شده ، بعید میدانم طرح افزایش جمعیت در شرایط فعلی کشور امکان پذیر باشد مدیون جدتان هستید اگر فکر کنید که میخواهم در خصوص عکس ها تعنه بزنم وصحبت هایم تعنه آمیز است ،عکس های این پست به صورت کاملا اتفاقی انتخاب شده ، به عقیده من این طرحی که شما امسال مطرح کرده اید به نتیجه نمیرسد وبهتره مردم نیز نه هزینه سازی کنند ونه در آینده ای نه چندان دور با مشکلات روحی مواجه شوند ، هر روزه کودکان زیادی متولد میشوند وهمین طور هر روزه کودکانی که والدینشان با مشقت  آنهاررا از آب وگل در آوردند به دست دولتـــ // ببخشید به دست حوادث و دست غیب ویا اشتباهات شخصی پرپر میشوند ویا جرائمی باورنکردنی مرتکب میشوند که باید سالهای سال را در زندان بگذرانند گر چه چند سالیست  کمی با  دخالت های حضرت ازرائیل گذراندن حبس های طولانی به پایان رسیده 
هر روز کشته در کشور توسط حوادثی که در آخر مسئولیتشان به عهده دولت ونظام میباشد وهر روز انگشت اتهام به سوی افرادی که هیچ یک پاسخگو نیستند ومصاحبه های تلویزیونی وقول پیگیری و.... اینها روزهای عادی ملت من است وروزهای دیگر شامل اعدام واعتصاب وکشته شدن متهمی که تنها چند روز از بازداشتش نگذشته وتنها متهم بوده نه مجرمی حرفه ای وهفتیر کش که گر چه هفتیرکشها همچنان اجازه تردد در شهر را دارند وخطراصلی از ناحیه آن کارگر زحمت کشی است که از رایانه شخصی اش چند خطی مقاله نوشته بود ،بزرگترین خوش شانسی شما ونظام فراموشکاری مردمم است چرا که اینقدر غرق در مسائل شخصی شده اند که اخبار رابه زودی فراموش میکنند ، واژگونی اتوبوس راهیان نور وده ها کشته ،تکرار همین حادثه واینبار چندین کشته ، اعدام چندین زندانی درشهرهای مختلف،مرگ استادان بزرگ این کشور در زندانها،کشته شدن وبلاگنویسی که در مقام اتهام بازداشت شده بوده زیر شکنجه واین بار هم واژگونی قطار چندین کشته و.... فکرمیکنم شما باید دوره سوم راهنمایی را گذرانده باشید ونحوه تولید مثل وبوجود آمدن نوزاد وهمچنین طبیعت انسان را بدانید ،برای بزرگ شدن یک کودک پدر ومادر خون دل می خورند وسالها تلاش میکنند تا بتوانند روزی به قامت رشید فرزندشان افتخارکنند ولی در چند ثانیه شما تمامی این رویاها را از چشم های این والدین ربوده اید ، برای یک بار هم که شده دنبال مقصر نگردیم وهمانند یک مرد کرده خود راگردن بگیریم و بهتره چشم های دیگری را با طرح ها افزایش جمعیت و... چیزهای واهی گریان نکنیم وبرای وقت گذرانی وبه جای سخنرانی بهتره کمی وقت خود رابا نگاه کردن به 
اخبار کشوری که مسئولیت رهبری آن راپذیرا شدید بگذرانید

Sunday 28 October 2012

رئیس جمهور 1392

اونوقت هی راه برید وبگید جمهوری اسلامی دیکتاتوریه ،به حرف مردم اهمیت نمیده ،بابا انصافتون کجا رفته کدوم دولتی اینقدر برای تعویض حال وهوای مردمش هزینه میکنه ، این جدیدترین پدیده جمهوری اسلامیه ،من که میخوام بهش رای بدم ،ببینین بهتره واقع بین باشیم هر کی رئیس جمهور بشه میخواد به تر زدن توی مملکت ادامه بده پس فرقی نمیکنه کی باشه ولی حد اقل با این یکی 
ملت چهار سال میخندن
این شما واین هم رئیس جمهور مردمی ایران بسیجی دهن غنچه

Saturday 20 October 2012

مسابقه زیبای اندام ویژه هفته دفاع ومقدس


میگن بعد از دیدن این تصویر رونی کلمن جان به جان آفرین تسلین کرد و دعوت حق را لبیک گفت

فکر کن مسابقات توی سیرجان برگزار بشه، اون هم به مناسبت هفته دفاع مقدس. خب معلومه دیگه از این بهتر نمیشه




Thursday 18 October 2012

بازداشت 17 شهروند بهایی در گرگان


ندای سبز آزادی:۱۷ شهروند بهایی صبح امروز در گرگان دستگیر شده اند

به گزارش ندای سبز آزادی نیروهای امنیتی صبح امروز با یورش به منزل تعدادی از بهائیان شهرستان گرگان ۱۷ شهروند بهایی را دستگیر و به مکان نامعلومی منتقل کرده اند.

مامورین امنیتی کتابهای دینی و وسایل شخصی بازداشت شدگان مانند لب تابها و کامپیوترهای آنان را نیز توقیف کرده اند.

براساس این گزارش میترا نوری،شیوا روحانی،شیدا قدوسی،پونه سنایی،هیلدا عقیقیان،هتا عقیقیان،هوشمند دهقان،فرهاد فهندژ،فرهمند سنایی،فره سنایی، پریوش فناییان،نازی تحقیقی،کمال کاشانی و پریسا شهیدی از جمله شهروندان بازداشت شده هستند.

سیمای مادری در زندان


Monday 15 October 2012

ایران جزو کشورهای سفر ممنوع اعلام شد


براساس تصمیم جدید اروپا، ایران در لیست کشورهای سفر ممنوع قرار گرفته و با اینکه به دلیل نرخ دلار ایران به مقصدی ارزان  تبدیل شده است، اما بیشتر وزارتخانه‌های خارجه کشورهای اروپایی، ایران را در رده کشورهای سفر ممنوع قرار داده‌اند و شرکت‌های بیمه نیز دیگر مسئولیت گردشگران برای سفر به ایران نمی‌پذیرند.

به گزارش کلمه، به دنبال قرار گرفتن نام ایران در  لیست کشورهای سفر ممنوع، حتی با وجود اعلام نرخ های پایین از سوی دفاتر خدماتی مسافرتی، استقبالی از سفر به ایران صورت نمی گیرد.

اکبر غمخوار عضو انجمن صنفی دفاتر خدمات مسافرتی با اعلام خبر قرار دادن ایران در ردیف کشورهای سفر ممنوع در اروپا و نپذیرفتن بیمه مسافران عازم ایران از سوی تورهای خارجی گفته است: بالا رفتن نرخ دلار، ایران را به مقصدی ارزان برای خارجی‌ها تبدیل کرده است؛ ولی به‌دلیل جوسازی‌های تبلیغاتی، گردشگران نگرانند که به ایران سفر کنند.

به گفته او، با وجود اینکه ایران را مقصدی ارزان می‌توان معرفی کرد، ولی به‌دلیل آنکه بیشتر وزارتخانه‌های خارجه کشورهای اروپایی، ایران را در رده کشورهای سفر ممنوع قرار داده‌اند و شرکت‌های بیمه نیز دیگر مسئولیت گردشگران را نمی‌پذیرند، آژانس‌های کمی قبول می‌کنند به ایران تور بفرستند.

غمخوار همچنین به کم شدن تورهای ورودی از مالزی اشاره کرد و گفت: این روزها آژانس‌های مالزی برگزاری تور به مقصد ایران را کم کرده‌اند، چون تحت‌تأثیر جوسازی‌ها و تبلیغات مربوط به جنگ علیه ایران قرار گرفته‌اند.

به گزارش ایسنا، وی همچنین درباره‌ دلیل توقف پروازهای ایرآسیا (هواپیمایی مالزی) به ایران از ۱۴ اکتبر نیز بیان کرد: گمان می‌کنم این شرکت مشکل انتقال ارز داشته باشد. این فعال گردشگری ادامه داد: در عین حال که مقصدی ارزان هستیم و پکیج‌های سفر را خود ارزان کرده‌ایم، اما گردشگران نسبت به سفر به ایران نگرانند و چاره‌ کار فقط حضور در رسانه‌های بین‌المللی و نمایشگاهی است.

وی افزود: ما نرخ‌ها را کم و این موضوع را به آژانس‌های خارجی هم اعلام کرده‌ایم؛ مثلا در نمایشگاه لهستان قیمت سفر یک هفته‌ای به ایران را با اقامت در هتل چهار ستاره و گشت، حدود ۴۴۰ دلار عرضه کردیم، در حالی که این نرخ سال پیش تا ۷۵۰ دلار بود. ما تورها را تحت تأثیر نرخ دلار، ارزان کرده‌ایم، فقط باید ایران را تبلیغ کنیم و امن بودن آن را نشان دهیم.

چه بود وچه شد


دستاورد جدید محمود احمدی نژاد

این غربی ها فقط ادعاشون میشه ، یارو با اون همه تشکیلات وکامپیوتر والک ودولک از چند متری زمین پریده پایین اینا فکر میکنند شاخ غول وشیکوندن ،بابا شماها اون موقع که نمیدونستید طهارت چیه ما تمدن داشتیم، طهارت ؟ طهارت ؟ یعنی نمیدونی طهارت چیه بابا همون شستن باسن رو میگن طهارت،آره چی فکر کردی هنر نزد ایرانیان است وبس اینا همه جوابای دندون شکن نماینده کشورمونه که از سی واندی سال تا حالا راه آقا رو که تو دهن آمرکا زده بود رو دنبال میکنه تازه اگه لازم باشه ایشون  درباسنی هم میزنه دفعه بعد ،امروز داشتم ویدنو صحبت های دکتر احمدی نژاد رونگاه میکردم سیر تکاملی جالبی داشت یعنی کلا بگم برای کسانی که از بیماری دپریشن رنج میبرند بهترین راه درمانه کافیه هر روز یه چند ثانیه از حرفای دکتر رو گوش بدن اصلا معجزه میکنه ،من فقط چند تا ویدئوشو بهتون پیشنهاد میدم ،البته اینقدر زیاده که خیلی حق انتخاب دارید 
این آخریه محشره ،بزرگترین دستاورد انقلاب اسلامی به حساب میاد ،احمدی نژاد تونست شستن باسن رو جزو احکام روابط بین المللی ودیپلماسی بگنجونه ،این دستاورد بعد از ممه ولولو وگه خوری وحاله نور وجزیره انگلستان وهولوکاست و... به دست 
آمده تازه اینم بگم اینقدر این آدم افتاده وفروتنه نخواسته بیشتر آبروی دول غربی رو ببره وگرنه میتونست بهشون تمدن روبیشترنشون بده واگه اینا کوتاه نیان ممکنه دفعه بعد این کارو بکنه مثلا شلوارشو بکشه پایین بگه اون موقع که شما نمیدونستید فرق بین زن ومرد کجاشونه ما ختنه میکردیم ، ولی اگر کمی دقت کنید به قدمت وارزش معنوی این دستاورد بیشتر پی میبرید، پس دقت کنید
                   


Saturday 13 October 2012

اعلام قیمت ارز در بازار آزاد


صرافان بازار ارز میدان فردوسی تا چهار راه استانبول همراه با دلالان در اقدامی هماهنگ با درج نرخ های زیر بر روی تابلوهایشان آغاز به کار کردند

هر دلار ۳۳۰۰ تومان، یورو ۴۴۰۰ تومان، پوند ۵۴۰۰ تومان، درهم امارات ۹۱۰ تومان است. همچنین سکه تمام طرح قدیم یک میلیون و ۳۰۰ هزار تومان، تمام طرح جدید یک میلیون و ۳۱۰ هزار تومان، نیم سکه ۶۵۰ هزار تومان و ربع سکه ۳۳۰
هزار تومان است....

(عکس آرشیوی است)

Monday 24 September 2012

ابولفضل عابدینی

اول مهر روز زادروز این مرد بزرگ است
به تعداد روزهای بازداشتش در انفرادی اشک بازجوهایش را در آورد
لطفا برای آزادی ابولفضل عابدینی  به سایت مراجعه کنید 
وطومار را امضا کنید

 http://www.gopetition.com/petition/34522.html

Saturday 4 August 2012

بنیاد شهید ،اختلاس دولت، اختلاس 3 هزار میلیاردی و شهرام کوچک

یادش بخیر مردم بی اختیار هر جایی که بودند برنامه خود را جوری تنظیم میکردند که دادگاههای شهرام جزایری را از تلویزیون تماشا کنند ،جذاب ترین بحث داخل کشور فساد مالی کافر اعظم شهرام جزایری شده بود ،او در همان روزها پرده از رازهای جنایات مالی زمامداران حکومت برداشت تا جایی که حتی هادی خامنه ای نیز از تیر رس اتهامات او دور نماند ،حال که سالهاست از این موضوع میگذرد واو همچنان در زندان میباشد هر از گاهی احساس حقارت میکند چرا که وقتی صحبت رقم های اختلاس نجومی میشود که توسط دولت ،سران ونزدیکان دولت روی میدهدواخبار آن با سرعت نور از ذهن مردم پاک میشود ،حالا دیگر او یک زندانی عادی محسوب میشود چرا که رقم اختلاس او در برابر 3000،000،0000،0000 تقریبا همچون پول توجیبی کودکی در برابر سرمایه یک پدر است،وحال که هنوز قضیه 3 هزار میلیارد واختلاص دولت فعلی از بانکهای خصوصی هنوز روشن نشده اینبار بنیاد شهید که زیر نظر مستقیم رهبری است دست درازی کوچکی در حد 15 میلیارد انجام داده ،بابا دیگه این ارقام ارزش پیگیری دارد؟؟

Wednesday 4 April 2012

سبز سبزم ریشه دارم



                      سبز سبزم ریشه دارم

من درختی استوارم

سبز سبزم ریشه دارم

در زمستان هم بهارم

شور و عشق و شادیم را

از خدایم هدیه دارم
 
هرچه هستم، هرکه باشم

                                                                                   چشمه‌ام، پاکم، زلالم


Saturday 24 March 2012

از اسلام ناب محمدی تا بی خدایی 2


گر ریگی به کفش خود نداری،چرا میبایست شیطان آفریدی
در جایی خواندم علی را اولین مردی که اسلام را قبول کرده و عایشه همسر حضرت محمد نخستین زنی است که به اسلام روی
 آورده،در آن زمان علی 4 سال و عایشه  9 سال داشته است،کودکی چهار ساله و 9 ساله قدرتی برای درک این مسائل را داشته است؟
قهرمان پروری وبزرگ بینی همیشه در تاریخ پیشینیان بار ها وبارها رقم خورده است، ولی در مسائل دینی این امر صد چندان شده است ،قرآن را معجزه پیغمبر مینامند ،شاید در بین مردم بیسواد وبدون آگاهی عرب در زمان خود بیان مسائلی که در قرآن آمده همانند معجزه ای باشد ولی در عصر ما نه،پس اگر حتی بر این باور باشیم که در زمان خود معجزه ای بوده هم اکنون وبا پیشرفت دنیا نیاز به وضع قوانین جدیدتری میباشد وگویی تاریخ مصرفش تمام شده باشد،مثالی میزنم ،حجاب برای چیست؟ در زمانی که میان اعراب فرهنگی وجود نداشته ،زن را کالایی بی ارزش وجهت تفریح ودستگاهی برای تخلیه جنسی میدیدند برای جلوگیری از حملات ،تجاوزهای زورکی و... حجاب را وضع کردند تا از زنان با پوشیدن جامه ازشهوتی شدن مردان شهوت پران عرب در امان باشند،وبرای مردان شهوت پرست عرب قانونی گذاشتند که هر مرد قانونا میتواند4 زن رسمی و40 صیغه داشته باشد ،مگر خداوند در قرآن نیاورده که عیسی نیز فرستاده ما بوده ،پس چرا در همان زمان عیسی قوانین ازدواج اینگونه وضع نشده ،یعنی خداوند نیز قوانینش را آپدیت میکند ویا اینکه این همان شریعت منطقه ای است،یعنی هر دین وآیینی برای همان مردم خودش است،در قسمت قبل نیز گفتم اگر خداوند میخواست اسلام دینی اینترنشنال باشد چرا به زبان عربی وچرا با ساختار عرب سازگار آورده شده؟

دردین مسیح هر مرد تنها میتواند یک زن را اخیار کند ودر اسلام 44 زن اینها کمی تناقض است،واگرخداوند در زمان اسلام احساس کرده که شریعت قبلی نیاز به آپدیت دارد چرا هم اکنون بعد از گذشت دوهزارو اندی سال دیگر آپدیتی در کار نیست ،کدام زن در دنیای امروزی دوست دارد زن چهارم ویا یک زن از چهل صیغه یک مرد باشد،حتما میگویید در دنیای عرب امکان پذیر است بله چون این دین برای این ملت وضع شده وبا روحیات آنها سازگار است ،در جایی که هنوز زنان اجازه رانندگی نیز ندارند
خداوند به یکی زیبایی خدادادی وپول وثروت خانواده خوب وتمام کمالات را داده ولی در همسایگی اوانسانی دوجنسه مادرزاد آفریده که خانواده برای حفظ آبروی خود او را از کودکی طرد کرده اند ،از وقتی به خود آمده تحقیر و مسخره شده وهم اکنون برای زنده ماندن تن فروشی میکند،حتما میگویید هم اکنون دیگر با عمل های جراحی این موضوع حل میشود،ولی آیا خدا خودش قادر به حل مشکل از ابتدا نبوده،آنهایی که اینچنین به دنیا آمدند وهمین گونه نیز مردند چه؟

خدایا عرض و طول عالمت را
توانی در دل موری کشیدن
نه وسعت در درون مور آری
نه از عالم سر مویی بریدن
عموم کوه بین شرق و مغرب
توانی در صدف جمع آوریدن
تو بتوانی که در یک طرفةالعین
زمین و آسمانی آفریدن
تو دادی بر نخیلات و نباتات
به حکمت باد را حکم ورزیدن
بناها در ازل محکم تو کردی 
عُقوبت در رهت باید کشیدن
تفاوت در بنی انس و بنی جان
معیّن گشت در دیدن ندیدن
نهال فتنه در دلها تو کشتی
در آغاز خلایق آفریدن
هر آن تخمی که دهقانی بکارد 
زمین و آسمان آرد شخیدن (زبانه زدن، شعله کشیدن، فروزان شدن)
کسی گر تخم جو در کار دارد 
ز جو گندم نیابد بدرویدن
تو در روز ازل آغاز کردی
عقوبت در ابد بایست دیدن
تو گر خلقت نمودی بهر طاعت 
چرا بایست شیطان آفریدن؟
سخن بسیار باشد جرأتم نیست
نفس از ترس نتوانم کشیدن
ندارم اعتقادی یکسر موی
کلام زاهد نادان شنیدن
کلام عارف دانا قبولست 
که گوهر از صدف باید خریدن
اگر اصرار آرم ترسم از آن
که غیظ آریّ و نتوانم جهیدن
کنی در کارها گر سختگیری 
کمان سخت را نتوان کشیدن
ندانم در قیامت کار چونست
چو در پای حساب خود رسیدن
اگر می خواستی کین ها نپرسم 
مرا بایست حیوان آفریدن
اگر در حشر سازم با تو دعوی
زبان را باید از کامم کشیدن؟
اگر آن دم زبان از من نگیری 
نیم عاجز من از گفت و شنیدن
و گر گیری زبانم دون عدلست 
چرا بایست عدلی آفریدن؟
اگر آن دم خودت باشی محالست
خیالی را ز من باید شنیدن
اگر با غیر خود وا می گذاری 
چرا بیهوده ام باید دویدن؟
بفرما تا سوی دوزخ بَرَندم 
چه مصرف دارد این گفت و شنیدن؟
ولی بر عدل و بر احسان نزیبد 
به جای خویش غیری را گزیدن
نباشد کار عُقبی همچو دنیا
به زور و رشوه نتوان کار دیدن
فریق کارها در گردن توست 
به غیر از ما تو خود خواهی رسیدن
ولی بر بنده جرمی نیست لازم
تو خود می خواستی اسباب چیدن
تو دادی رخنه در قلب بشرها 
فن ابلیس را بهر تنیدن
هوی را با هوس اُلفَت تو دادی
برای لذت شهوت چشیدن
نمودی تار رگها پر ز شهوت
برای رغبت بیرون کشیدن
شکمها را حریص طعمه کردی
شب و روز از پی نعمت دویدن (یا چریدن)
نمیداند حلالی یا حرامی 
همی خواهد به جوف خود کشیدن
تقاضا می کند دایم سگِ نفس 
درونم را ز هم خواه دریدن
به گوشم قوت مسموع و سامع
بسازد نغمه ی بربط شنیدن
به جانم رشته ی لهو لعب را
توانم دادی از لذت شنیدن
همه جور من از بلغاریانست
کز آن آهم همی باید کشیدن
گنه بلغاریان را نیز هم هست 
بگویم گر تو بتوانی چشیدن
خدایا! راست گویم فتنه از توست
ولی از ترس نتوانم چخیدن (حرف زدن، گفتن)
لب و دندان ترکان ختا را 
نبایستی چنین خوب آفریدن
که از دست و لب و دندان ایشان
به دندان دست و لب باید گزیدن
برون آری ز پرده گل رخان را
برای پرده ی مردم دریدن
به ما تو قوّت رفتار دادی 
ز دنبال نکو رویان دویدن
تمام عضو با من در تلاشند
ز دام هیچیک نتوان رهیدن
نبودی کاش در نعمات لذت 
چو خر بایست در صحرا چریدن
چرا بایست از هول قیامت 
چنین تشویشها بر دل کشیدن؟
لب نیرنگ را در جام ابلیس 
کند ابلیس تکلیف چشیدن
اگر ریگی به کفش خود نداری 
چرا بایست شیطان آفریدن؟
اگر مرغوله را مطلب نباشد (مرغوله در موسیقی، آواز و تحریر نغمه، آواز مطربان و مرغان)
چرا این فتنه ها بایست دیدن؟
اگر مطلب به دوزخ بردن ماست
تعذّر چند باید آوریدن؟
بفرما بی تعذّر تا بَرندم 
چرا باید به چشم عمرو دیدن؟ ( عمرو نامی است)
تو فرمایی که شیطان را نباید
کلام پرفسادش را شنیدن
تو در جلد و رگم مأواش دادی 
زند چشمک به فعل بد دویدن
اگر خود داده ای در ملک جانم 
نباید بر من آزارت رسیدن
مر او را خود ز حبس خود رهاندی 
که شد طرّار در ایمان طریدن
ز ما حجّ و نماز و روزه خواهی
تجاوز نیست در فرمان شنیدن
بلاشُبهه چو صیّادِ غزالان 
درین هنگام نخجیر افکنیدن
به آهو می کنی غغا که بگریز
به تازی هی زنی اندر دویدن
به ما فرمان دهی اندر عبادت 
به شیطان در رگ و جانها دویدن
به ما اصرار داری در ره راست
به او در پیچ و تاب ره بریدن
به ذات بی زوالت دون عدلست 
به روی دوست دشمن را کشیدن
تو کز درگاه خویشت باز راندی 
چرا بایست بر ما ره بریدن؟
سخن کوتاه، ازین مطلب گذشتم 
سر این رشته را باید بریدن
کنون در ورطه ی خوف و رجایم 
ندارد دل زمانی آرمیدن
برای بیم و امیدم تهی نیست 
دل از آن هر دو دایم در طپیدن
تو در اجرای طاعت وعده دادی
بهشت از مزد طاعت آفریدن
ولی آن مزد طاعت با شفاعت 
چه منّت باید از تو می باید کشیدن؟
و گرنه مزد طاعت نیست منّت 
به مزدش هر کسی باید رسیدن
کسی کو بایدی یابد مکافات
نیابد فرق بر ما و تو دیدن
اگر نیکم و گر بد خلقت از تست 
خلیقی خوب بایست آفریدن
به ما تقصیر خدمت نیست لازم 
بَدیم و بَد نبایست آفریدم
اگر بر نیک و بد قدرت بدادی
چرا بر نیک و بد باید رسیدن؟
سرشتم ز آهن و جوهر ندارم 
ندانم خویش جوهر آفریدن
اگر صد بار در کوره گدازی 
همانم باز وقت باز دیدن
به کس چیزی که نسپردی چه خواهی؟
حساب اندر طلب باید کشیدن
گَرَم بخشی گَرَم تو دانی 
نیارم پیش کس گردن کشیدن
همین دستی به دامان تو دارم 
مروّت نیست دامن پس کشیدن
زمانی نیز از من مستمع شو
ز نقل دیگرم باید چشیدن
شبی در فکر خاطر خفته بودم 
طلوع صبح صادق در دمیدن
صدایی آمد از بالا به گوشم
نهادم گوش در راه شنیدن
رسید از عالم غیبم سروشی
که فارغ باش از گفت و شنیدن
به غفّاریم چون اقرار کردی
مترس از ساغر پیشین کشیدن
ازین گفتار بخشیدم گناهت
چه حاجت از بد و نیکت شنیدن
به هر نوع که کس ما را شناسد 
بود مُستوجِبِ انعام دیدن
ندارد کس ازین در ناامیدی
به امید خودش باید رسیدن
تفکّر ناصر از اندیشه دور است 
پی این رشته را باید بریدن...



Thursday 22 March 2012

از اسلام ناب محمدی تا بی خدایی

این نوشته آیزاک آسیموف ودیگر بی خدایان بزرگ نیست ،این تنها نوشته شخصی من است ،این که من کیستم چندان مهم نیست ولی اینکه چه فکر میکنم وچه شده ام امری بسیار مهم است ،در خانواده بسیار مذهبی به دنیا آمدم ،خانواده ای  با دین اسلام ناب محمدی وشیعه دوازده امامی،از کودکی در گوشم اذان گفتند ودر بزرگسالی تشویق به نماز وروزه شدم ،برشکستگی پدر را امتحان خدا ومرگ برادر را قسمت مینامیدند، تفریح نوجوانیم هیئت رفتن وسه شنبه های جمکران بود ،تا زمانی که سر در لاک خود داشتم چیز دیگری نبود ،ولی وقتی به مردم نگاه میکردم نابرابری های طبیعت آذارم میداد و کم کم به زبان می آوردم ولی میگفتند حکمت کار خداست ودخالت نکن،تحقیقاتم را درباره دین خود بیشتر کردم وتمام رساله های وطنی وغیروطنی را خواندم ،هرچه پیش میرفتم ،نه تنها جواب سوالاتم راپیدا نمیکردم بلکه به تعداد آنها نیز افزوده میشد،در محافل ومجالسی که امامه داران حضور داشتند بحث هایی میکردم ولی جوابی در خور عقل نمی یافتم،کم کم شبیه یک منتفد اسلام شده بودم،نماز وروزه را ترک کرده بودم ولی نه از روی حرف های واهی بلکه از روی تحقیق ، روز بازجویی هایم زمانی که بازجو با آن لگدهای آهنین بر پاهایم میکوبید ومیگفت حالا کارت به جایی رسیده که اسلام تفسیر میکنی وفحش وبد وبیرا میگفت بر روی عادت باقسم به اسما؛ پیامبر وامامان از او میخواستم که ادامه ندهد ،بروی زمین افتاده بودم واز درد به دور خود میپیچیدم ،جرات برداشتن چشم بندم رانیز نداشتم ،به محض اینکه قسمش دادم دیدم لحظه ای دست کشید ،پیش خود گفتم ظاهرا اثر کرده ولی اینبار دیدم باخنده ای تمسخر آمیز به همراهش گفت میبینی ،قسمم میده ،شروع کرد به زدن محکم تر از قبل وداد میزد امام حسین دیگه کیه ،محمد چه خریه ،فکر کردی اینجا مدرسه است ،اینجا از خدا پیغمبر خبری نیست ،خدای اینجا منم ،اسلام برا من تفسیر میکنی ؟ مقاله مینویسی ؟
من مفسر اسلام نبودم ونیستم وجرمم در زندان هم مذهبی نبوده ولی از حرفهای من جهت فشار برای اعترافات دیگراستفاده میکردند ،ولی حال دیگر تفسیر اسلام برایم اهمیت خاصی پیدا کرده چرا که باعث ازدست دادن زندگیم شد
هر دینی برای قومی خاص وهدفی مشخص ودر تاریخی معین بر روی زمین آورده شده، ولی هدف دینها چیست؟ هدف دین در گذشته وضع کردن قوانینی برای آرام کردن یک قوم وترساندن آنها از نیرویی خاص است که در صورت انجام هر کار بد تنبیهی ودر نهایت کارنامه ای انتظار فرد را میکشد وکسی هم که کار خوبی انجام دهد پاداشی در انتظار اوست،ولی همیشه انسانهایی هستند که درزندگی خود آرامشی را تجریبه نکرده اند وحتی یک ساعت را هم زندگی نکرده اند جایگاه اینجور موجودات در کجاست ؟یاد حسین افتادم پسری 24 ساله که معلول کامل جسمی است ،بروی ویلچر مینشیند،حرف نمیزند واختیار دست وپا وحتی ادرار خود راهم ندارد ،جمعه ها مادر پیر او که از به دندان کشیدن حسین ظاهری رنجور شکننده به نظر میرسد،اورا به کلابی ایرانی محل می آورد تا بادیدن رقصیدن دیگران روحیه ای تازه کند،حسین فلج به دنیا آمده و24 سال است که همه چیز را میفهمد ولی...زندگی مادرش از حسین هم بدتر است چرا که او تنها کس ونگاهدار حسین است ،با دیدن آنها سوال برایم پیش می آید این چه عدالتی است؟ چرا زندگی یک نفر از ابتدا اینگونه باید باشد و تا کی ادامه دارد،آیا واقعا خدا خواسته که یک نفر چنین رنجی را تمام عمر تحمل کند؟ جواب اهل دین این است که عقل ما به حکمت کار خدا نمیرسد ولی بهتره صورت مسئله را پاک نکنیم،چه حکمتی از عذاب دوتا بنده او حاصل میشود ؟
نماز چیست ؟ مگر نمیگوییم خدا بی نیاز است پس چرا اگر کسی سهل انگاری کند بر سر نماز خواندن به شدت مجازات میشود؟اهل دین پاسخ میدهند ما برای خود نماز میخوانیم برای اینکه از یاد خدا غافل نشویم وبرای شکر گذاری وصحبت با خدا،ولی آیا این صحبت اجباری است ؟ آیا اگر شکر خدارا به جای نیاریم او اینقدر عصبانی میشود،مگر غیر از این است که میگوییم او رحمان است ورحیم اوبی نیاز است ،او بخشنده است،پس چه نیازی است که حتما نماز بخوانیم؟آیا خدا را به موجودی که نیاز به تعریف تمجید وتشکر دارد تبدیل نکرده ایم ؟اگر قبله رعایت نشود واحکام نماز کمی جابجا شود نماز باطل است ،آیا اینها از لحاظ عقل و منطق توجیه دارد ؟ اگر نیازی وجود ندارد پس قوانین بسیار ریز در ساختار اعمال اللهی برای چیست ؟چرا نماز عربی باید خوانده شود؟میگویند چون اسلام به زبان عربی نازل شده،ولی آیا خدا تنها به زبان عربی آشناست،آیا غیر از این است که اسلام دینی است تنها برای قوم عرب؟ اگر خدا وند میخواست دینی اینتر نشنال ارائه کند چرا به دیگر زبان ها نازل نشده ؟ اسلام با حمله محمد به کشورهای همسایه وبه زور وارد کشورهای دیگر شده است ،آیا این همان تصرف نیست؟این همان زیر پای گذاشتن حقوق دیگران ودیکتانوری نبوده که هم اکنون نیز ادامه یافته؟اگر تاریخ کشور های مسلمان از گذشته تا کنون را مطالعه کنید میبینید که این دیکتاتوری از بدو تولد اسلام شروع شده وتا امروز نیز ادامه دارد،دینی تحمیلی با عقایدی دیکتاتور گونه، چرا آشامیدن شراب حرام است؟مگر جز این بوده که در زمان عیسی که اسلام ادعا دارد اونیز فرستاده ما بوده شراب نوشیدنی آسمانی بوده،حتی محمد نیز شراب مینوشیده وتنها بادیدن چندین مرد مست فتوا بر حرام بودن نوشیدن کرده چرا که برای قوم عرب جا انداختن میزان نوشیدن امری بسیار سخت بوده ونمیتوانسته جمعی انسان بی تمدن وبیسواد را توجیه به میزان نوشیدن کند پس راه چاره را حرام کردن آن کرده. آیا در قرن بیست ویکم یک مسیحی ویا یک ارمنی ویا یک کلیمی نجس است؟ مگر آنها پیرو پیامبران خدا نیستند؟
آیا زن نیمی از یک مرد است؟ این تضاد برابری بین موجودات و انسانها نیست؟اینها خرافات عربهای بادیه نشینی بوده که پیش از آن زنان را زنده به گور میکردند،وحال به لطف اسلام نیمی از حقوق یک مرد را به آنها میدهند. به مرد اجازه ازدواج با 4 زن و40 صیغه میدهد وبه زن تنها ازدواج با یک مرد، آیا این همان شهوت پرستی در اعراب نیست؟
در جایی خواندم علی را اولین مردی که اسلام را قبول کرده و عایشه همسر حضرت محمد نخستین زنی است که به اسلام روی آورده،در آن زمان علی 4 سال و عایشه  9 سال داشته است،کودکی چهار ساله و 9 ساله قدرتی برای درک این مسائل را داشته است؟
پایان قسمت اول
فریاد

Monday 5 March 2012

پنجاه وهفتمین روز اعتصاب

امروز پنجاه وهفتمین روز اعتصاب دکتر مهدی خرعلی هست ، هزاروسیصدو شصت وهشت ساعت میشه که او در اعتصاب غذا به سر میبره ،حتی فکر کردن به اون هم انسان رو آزار میده ،چگونه کسی میتونه اینقدر محکم واستوار باشه، اگر هر جای دیگه دنیا این شخصی اینگونه ایستادگی کرده بود هم اکنون اسطوره ای مثال زدنی برای آن کشور محسوب میشد ، ولی در ایران همه بعد از پایان یک اتفاق آن را ستایش  میکنند ، مرده پرستی قسمتی از فرهنگ ما شده ، دکتر هنوز زنده است وهنوز دارد میجنگد برای خود برای
   ، من برای تو و برای ایران
دکتر حلالمان کن
دستم کوتاه است

Friday 2 March 2012

مراقب باشید

تنها ضعف مردم ایران که تاکنون باعث شده براندازی رژیم جمهوری اسلامی تنها رویایی تحقق نیافتنی باشد،عدم اتحاد و از هم گسستگی مان بوده وتنها صلاحی که رژیم از آن بهره میگیرد ایجاد تفرقه میان مخالفانش است ، این کار منافع زیادی برای آنها دارد ،استفاده های زیادی از درگیری داخلی اپوزیسیون های خارجی و مخالفین داخلی میبرند ،نمونه آن دستگیری وبازداشت فعالین داخلی  ،به دام انداختن وشناسایی فعالین گمنام و انهدام گروههای نوپا، واما مهمتر از همه چگونه به این امر دست پیدا میکنند ،تنها بایهره گیری از تعداد محدودی جیره خوار وانسانهای مریض که کاملا شستشوی مغزی شده اند ویا برای به پست ومقام رسیدن حاضر به انجام هر کاری هستند، از بعد از انتخابات 88 شروع به فرستادن افراد نفوذی به داخل تشکل های سیاسی کردند ودر زمانی مناسب وبا استفاده از تخلیه اطلاعاتی نیروهای مخالف رژیم از طریق به اصطلاح سربازان گمنامشان با دستگیری ویا فروپاشی این تشکل ها ضربات سنگینی به بدنه مبارزان آزادی به وجود می آورند،مدتی را در بازداشتگاههای مختلف بویژه بازداشتگاه امنیتی اوین بودم ودر آنجا جز تحقییر وسرزنش وشکنجه چیزی در حق زندانی سیاسی ندیدیم،تشکل بیش از 2 نفر ممنوع ،تلفن در حالت عادی برای سیاسی 10 دقیقه در روز، ملاقات حضوری ممنوع ،ملاقات کابینی با دستور قاضی (که یعنی نه) جابجایی که بدترین نوع شکنجه است ،رایجترین در مورد زندانی سیاسی،مهم نبود با چه عقیده ای در آنجایی چون دیگر اصلاح طلب واصولگرا وسلطنت طلب وجود نداشت همه مخالفان رژیم بودند وبس وبخاطر عدم همکاری محکوم به حبس های طولانی
چند روزی است که نیروهای ارتش سایبری در میان مخالفان خارجی مشغول سمپاچی شده وقصد برتضعیف ارزش زندانیان سیاسی ایران دارند،چرا که بزرگترین بهانه ما که در خارج از ایرانیم جلب توجه محافل حقوق بشری به وضعیت نا بسامان زندانیان سیاسی ایران است ،حال دلقکی از جمهوری اسلامی وبا در دست داشتن عکسی از داخل سالن ملاقات به کشور سوئد وارد شده وادعا بر سیاسی بودن داشته وبا توصیف نقشه زندان اوین (آن هم فقط سالن 350) قصد بر برهم زدن فعالیت کاربران دیگر کرده وبا هدفی تعریف شده این کار را انجام میدهد،هیچ تشکل سیاسی سابقه اورا تایید نمیکند وسندی میبنی بر حرفهای خود ندارد وبا زدن حرفهایی همچون اصلاح طلبان درزندان اتاق کنفرانس دارند واینترنت پر سرعت سعی بر به پا کردن آتشی داخلی دارد،اما لازم است از ایشان پرسیددوستان شما چطور موفق شدی گوشی دوربین دار به داخل سالن ملاقات ببرند وازشما عکس بیاندازند،ظاهرا شما نور چشمی بوده نه زندانیانی که 50 روز 50 روزاعتصاب غذا میکنند ،برای دولت سوئد نیز متاسفم که این بار نیز گول عوامل نفوذی ایران راخورد ،به طبع گذارشی مستند ارسال میشود
پیروز باشید ویزدان نگهدار
فریاد

Thursday 1 March 2012

قبول کنید به خاطر خودتونه

حاضرم قسم بخورم رای ندادن ما به نفع خود نماینده هاست ، آخرین بار به هر کی رای دادیدم  کاندیدا رو دزدیدن بردن زندان ومعلوم نیست اصلا کجا هستن ، گفتیم حداقل باشه اون کاغذایی رو که اشتباهی انگشت زده بودیم و پس بدید چون ظاهرا کاغذهای رای رو جای دیگه انگشت کردن ببخشید انگشت زدن و به ما کاغذ باطله داده بودن ،کاغذ ها رو که ندادن هیچ کتک وفحش وتحقیر وزندان واعدام نصیبمون شد ،حالا آغا اومده میگه اشتباه مسئولین رو به پای نظام 
ننویسین و... نه بابا جون هنوز بعد از دوسال جای قبلیه درد میکنه

Sunday 26 February 2012

جدایی ،سانسور،فرهادی،خانه سینما تعطیل ،جعفر پناهی

اصغر فرهادی اسکار را گرفت ، اسکاری که حق ایران بود،چرا که او نماینده خیلی های دیگر نیز بود،نماینده جعفر پناهی و...  اصغر فرهادی باعث شد تا نگاه همه دنیا به سینمای ایران ومسایل آن جلب شود،این روزها هر کسی که گامی بر میدارد تا نگاه دنیا را معطوف وطن در تلاطمان بکند نوعی مبارزه است، او نظر دنیا را به سینمای ایران جلب کرد، سینمای ایران یعنی جدایی ، یعنی سانسور،فرهادی ،ویعنی جعفر پناهی

Wednesday 22 February 2012

یک روز خزعلی باش

همیشه قضاوت کردیم بدون اینکه صلاحیت اون رو داشته باشیم ، تا چند روز پیش تمام لینکهایی که صحبت ها ونامه های مهدی خزعلی رو میگذاشتند یا منفی میگرفتند ویا کامنت های تحقیر آمیز نوش جان میکردند، ولی حال همه ناراحت از قضاوت های اشتباه ، مهدی خزعلی نامه مینوشت وما وبنگاری میکردیم،او در انفرادی حبس میکشید وما قضاوت میکردیم ، حال او با مرگ دست وپنجه  نرم میکند وما همچنان پای وبیم ، منتظریم تا خبری همچون خبرمرگ هدی صابردر بالاترین درج شود وهمه اندوهمان رانشان دهیم ،بالاترینی ها ،خبرگذاری ها ولینک گذارهای عزیز هم اکنون وقت خبر رسانی است ، نه وقتی کار از کار گذشت، هم اکنون باید نگاه دنیا را به مهدی خزعلی معطوف کرد، بیایید برای یک بارم شده مرده پرستی را کنار بگذاریم ، امروز برای اولین بار در زندگیم لب به هیچی نزدم تا شاید بتوانم یک روز خزعلی باشم ولی... علی یارت دکتر وناز شرفت

Saturday 18 February 2012

از پیکرنیمه جانش هم ترسیدند

از پیکرنیمه جانش هم ترسیدند ،البته این چه حرفیست از جنازه ها هم میترسند چه رسد به شیری که تنها مدتیست در پی مبارزه کمی خسته شده ، او راه من را انتخاب نکرده ومرگ با عزت را به زندگی با ذلت ترجیح داده ،آنقدر ترسیدند که شبانه جسم نیمه جانش را نیز ربودند ، دکتر گل کاشتی  ،پوزه شان را به خاک مالیدی

Thursday 9 February 2012

آمیـــن


  • اینک فریـــاد کن 
  • آواز یگانگی گل و آفتاب را
  • مبادا که فردا در سکوت دفن آرزوهایمان 
  • چون باران بباریم
  • خدایا در آستانه بزرگترین اتفاق در کشورم دلی به بزرگی  دل مهدی کروبی ، وجودی به وسعت وجود میر حسین و استقامتی همچون
  •  مردم سوریه به مردمم عطا کن
  • آمین
  • بیست وپنجم بهمن میعاد همه عاشقان ،کسانی که جان در راه وطن میدهند

من وبابا ومامان میایم ،شما هم بیاین


Thursday 26 January 2012

عجب صبری خدا داری

خدایا به حکمت در کارت هرگز شک نداشتم وندارم، ولی بعضی اوقات فکر میکنم با پارازیت ها و فیلتر های دولت تو هم از دیدن رنج مردم کشورم محروم شدی ،این تصاویر زیمباوه ویا یک کشور فقیر نیست ،ببین اینجا ایران است ،نه در کویر لوت ایران بلکه در تهران ،مرکز ایران  واینها مردمانم هستند







Sunday 22 January 2012


وقتی این شخص را برای محاکمه به زندان قصر در تاریه ۲۱ اسفند ۱۳۵۷ آوردند، (عکس که برای نخستین بار است منتشر می شود!) کاغذی بر گردنش انداختند تا جرمش را بنویسند، اما به نظر می‌رسید او جرمی نداشت، کسی هم پیدا نشد شهادت دهد او جرمی انجام داده. پس روی کاغذ سفید نوشتند: سپهبد .... عامل فساد.

متن حکم کیفر خواست که در دادگاه برای وی خوانده شد بدین شرح است:

سپهبد .. با اشتغال در سمت‌های حساس نظامی و این اواخر ورزشی و نظایر آن با رژیمی که با ساقط کردن حکومت ملی شرعی به طریق غاصبانه و با ارادهٔ اجنبی در ایران سلطه پیدا کرده و مملکت را در جهت ارادهٔ اجنبی و در جهت خلاف شرع و مصلحت مملکت و ملت به قهقرا می‌برد و به نابودی می‌کشاند با اقدام علیه امنیت و قیام برای متزلزل کردن اساس استقلال و فساد در ارض و محاربه با خدا و نایب امام علیه السلام مطابع قوانین الهی و قوانین جاریه در زمان ارتکاب جرایم تقاضای رسیدگی و صدور حکم اعدام و مصادرهٔ اموال شخصی ایشان و آن مقدار از اموال که به خاطر فرار از ادای دین به صاحبان اصلی به فرزندان و اقربای نزدیک انتقال یافته است از طرف دادسرای کل انقلاب اسلامی از دادگاه دارم.

پس از ارائهٔ متن کیفر خواست هنگامی که نوبت به دفاعیات وی رسید (عکس) گفت:

آنچه را که شما مطرح کردید آنقدر مسخره و احمقانه است که من لزومی به پاسخ گفتن به آن نمی بینم اما چند دروغ بزرگ گفتید که همراه با اتهام زدن های شما نشان می دهد که حکم شما علیه من مثلا صادر شده و همچنین حکایتگر این حقیقت است که شما نه تنها مسلمان نیستید بلکه مشتی بی وطن، بی دین و مزدور که به دستور اربابانتان فقط و فقط قصد ویرانی کشور من و ارتش سرزمین مرا دارید.

پدر من جاسوس روس نبود، بلکه افسری ایرانی بود که در روسیه درس خوانده، من هم هرگز عامل کشوری نبودام بلکه در سالهایی که شما برای لقمه نان مزدوری، سر حسین را از این منبر به آن منبر می کشاندید. در آمریکا به عنوان بهترین و با استعدادترین خلبان ایرانی، بر اوج ابرها پرواز می کردم. حال شما چگونه به خود اجازه می دهید به من تهمت خیانت بزنید. شما از خود خجالت نمی کشید شما از مردم شرم نمی کنید؟ شما از هزاران جوان ایرانی که من با همه تلاش در راه فراهم کردن وسایل ورزشی و ایجاد امکانات جهت تربیت روح و جسم آنها، در ماه های گذشته کوشیده ام، ازرم نمی کنید؟

شما که هستید آیا به جز جمعی غارتگر و خونخوار و دوری از هر نوع صفت انسانی کسانی را می شناسید که چون شما بر هر آنچه ملی و ایرانی است تیغ بکشند؟

آقایان من پنجاه یک سال به خوبی و نیکی زندگی کرده ام و قرارگاهم آسمان ها بود. پاسخی به یاوه گویی های شما ندارم، به دستوری که اربابانتان داده اند عمل کنید، ولی مطمئن باشید که مردم ایران خیلی زود از خواب فعلی بیدار می شوند و این تب که با دروغ و تزویر شما به آن در جان و روح آنها رخنه کرده، بسیار سریعتر از آنچه فکر کنید فرو خواهد نشست، آنگاه شما هستید و خشم ملتی که به تار و پود شما آتش می کشد.

من دفاع خاصی ندارم ولی من هیچ وقت بر ضد انقلاب کاری نکرده‌ام به هر حال دیگر مهم نیست و من آمادهٔ اعدام هستم.

وی فردای این عکس در تاریخ ۲۲ اسفند ۱۳۵۷ به حکم صادق خلخالی حاکم شرع وقت بر روی پشت بام مدرسهٔ علوی تیرباران شد...

صادق خلخالی بعد ها در مورد وی در کتاب خاطرات خود نوشته بود سپهبد به احمد خمینی گفت بود: من از توی عرب ایرانی‌ ترم!...

وی بهترین و خوشنامترین و از وطن پرست ترین نظامیان تاریخ این کشور بود که ناجوانمردانه بی گناه اعدام شد، تیمسار سپهبد خلبان نادر جهانبانی، روانش شاد...

Thursday 19 January 2012

فریاد علیه سانسور سی ساله با هرزگی متفاوت است

نمیدانم میدانست ویا با قصدی دیگر این نقش را آفرید ولی در هر دوصورت پرچم دار شکستن سانسور تاریخ ایران در بعد از انقلاب شد ،او با نیت انجام کاری هنری در ویدئو کلیپی در پاریس خود را برهنه کرد تا مفهوم آزادگی یک انسان را به تصویر بکشد ،بگذار هر که هر چیزی میخواهد بگوید ،هر جامه داری معصوم نیست وهر عریانی هرزه نیست،چیزی که سالهاست بر عکس آن را خواستند در مغزمان فرو کنند

Monday 9 January 2012

زندان تنها میله وسیم خار دارنیست

زندان هرجایی است که حقوق انسانی رعایت نشود ،هر کسی که حق زندگی درکشورش را نداشته باشد زندانی محصوب میشود،زیادند کسانی که نمیتوانند به میهن باز گردند وصدایشان هیچ گاه به هیچ کجا نمیرسد

فرشاد محمدی ۳۴ ساله، بی‌خانمان مقیم متروهای مونترال، به ضرب گلولهٔ پلیس مونترال کشته شد!...
به گفته پلیس او به وسیله چاقو به پلیس حمله کرده وپلیس به ضرب گلوله او را از پای در آورده،فرشادمدت سه سال بود که در اماکن عمومی زندگی میکرد وهیچ گاه صدایش به جایی نرسید،شاید تعدادبی خانمان ها کم نباشد ولی ایرانی!!!!خدایش بیامرزد
منبع :هیس

Sunday 1 January 2012

میتونم از تک تک سلول های بدنت برات جرم درست کنم....


می تونم از تک تک سلول های بدنت برات جرم درست کنم
فکر میکنی میتونی ادامه بدی ،فکر می کنی خیلی قوی هستی ، فکر می تونی چیزی رو می تونی تعغیر بدی ، فکر می کنی دوستات خیلی قوی هستند و حمایتت میکنند، می خوای بجنگی ، می خوای گردن کلفتی کنی ، نمی خوای تمومش کنی نه ؟ باشه پس خوب گوشهات رو باز کن . کوچکترین چیزی که اینجا می بینی چیه ؟ بیا خودکار من رو بگیر ویه نگاه به نوک اون بکن ، اون غلطک سر خودکار روکه جوهر را روی کاغذ میاره رو می بینی ، اون کوچکترین چیزی هست که اینجاست ، ولی با نوشتن چند خط روی کاغذ می تونم با این خودکار به زندگی تو خاتمه بدم ویا برای یک عمر راهی زندانت کنم. می تونم گردنت رو با همین غلطک خودکارم بشکنم و می تونم از تک تک سلول های بدنت برات جرم درست کنم .می تونم کاری کنم که برای همیشه از دیدن همسرو فرزندت محروم بشی و
این ها صحبت های افسر بازجوی من بود، و ای کاش فقط صحبت بود،بهش ایمان آوردم چون حرفهایش رو عملی کرد. واقعا بهم نشون داد که با نوشتن چند خط می توان زندگی یک انسان رو به نابودی کشید ، قاضی و بازپرس هم همینطور. به وضوح ووفور دیدم که با نوشتن چند خط که تنها ابراز نظرات شخصی خود بوده ومنتها به هیچ قانونی نمی شود زندگی انسانهای بی شماری را به نا بودی کشاندند ومی کشانند. وقتی در اوج جوانی هستی وفقط 26 سال داری وقتی با دیدن همسر جوانت وفرزندت احساس مکنی همه چیز در دنیا داری وقتی که دختر 3 ساله ات صدایت می زند و می بوستت همه چیزهای بد زندگیت رو فراموش می کنی ، ناگهان با لغزش خودکار یک انسان نمای پست که بویی از هم نوع بودن و انسانیت نبرده است همه وهمه را ظرف چند ثانیه از دست می دهی واگر شانس بیاوری واز چوبه دار فرار کنی به 20 سال حبس در زندان محکوم می شوی. مگر یک انسان چند بار به دنیا می آید که بگوید خوب اینبار زندگیم را از من گرفتند با شد دفعه بعدی!!
ای کاش حد اقل اینگونه بود. هنوز بعد از 7 ماه آزادی موقت (با قید ضمانت) هنوزشب ها با کابوس زندان اوین از خواب می پرم. از کودکی بیاد دارم هر گاه سر سفره پدرم می خواست دعایی بخواند اول از همه می گفت خدایا آبروی هیچ مردی نریزان و اشک هیچ مردی را در نیاورو همه آمین گویان تصدیق می کردیم اما نمی فهمیدم که این موضوع چرا اینقدر می تواند درد آور با شد . چه بسا گریه خیلی مردان را زمانی که عزیزی از دست داده بودند و یا برشکسته شده بودندرادیده بودم .دردناک بود ولی نه آنقدر که پدر می گفت.
وقتی زمان سال تحویل 1389 (سال اخیر) در زندان بودم زجه های مردان و هم بندیان خودم را که بر اثر نامردی دولت مردانم آنجا بودند و زندگی خود را از دست داده بودند می شنویدم تازه به حرف پدرم رسیدم . زجه هایی که همراه با شرم ساری سنگ را آب می کرد و مو بر بدن هر انسانی سیخ می شد.
اینکه یک یا چند نفر بتواند بر سر قدرت داشتن زندگی انسانی را از بین ببرند اینکه قضات و دولت مردان کشور من فکر می کنند جانشین خدا بر روی زمین هستند وخدایی می کنند انسانی را می کشند یا برای یک عمر به زندان می فرستند ، اینها نه تنها انسانی و مردانه نیست بلکه پست ترین کار ها در روی کره زمین است که متاسفانه در ایران کاملا عادی می باشد. ٰآرزوی هر کسی است که در کشور خودش آزادانه زندگی کند،این آرزوی من نیز میباشد اما نه در سایه جمهوری اسلامی .حالا شما به حرفهای من گوش کنید:
جرم من دانستن چیزهایی بود که نباید می دانستم نه؟ با تیشه قدرتت چنان بر ساق پایم زدی که شکستی قامتم را،با همان قامت شکسته وتیشه خودت اینبار نوبت من است،تیشه بر ریشه ات می زنم .
ازتمام فعالان حقوق بشر درخواست دارم که نگذارند خون ریخته شده همنوع هایشان پای مال شود ،تنها کمی مشکل قضاوت در ایران راجدی بگیرند