از پیکرنیمه جانش هم ترسیدند ،البته این چه حرفیست از جنازه ها هم میترسند چه رسد به شیری که تنها مدتیست در پی مبارزه کمی خسته شده ، او راه من را انتخاب نکرده ومرگ با عزت را به زندگی با ذلت ترجیح داده ،آنقدر ترسیدند که شبانه جسم نیمه جانش را نیز ربودند ، دکتر گل کاشتی ،پوزه شان را به خاک مالیدی
No comments:
Post a Comment